با تشکر از اقای پیر محمدی وبلاگ دفتر ۳۵ قم و وبلاگ عمو
باسمـه تعالی
گواهی امضا
آنچه ذیلا مـی آید بر اساس منابع و مقررات و ماخذ درون دست رس اینجانب درون خصوص گواهی امضا گرد آوری و مدون گردیده ست. متن تسلیت برای فوت عمو البته مطالب و مقررات نگاشته شده درون مواردی همچون احراز هویت و اثر انگشت، متن تسلیت برای فوت عمو مقررات مربوط بـه اسناد را نیز درون بر مـی گیرد و از دوستان و همکاران درخواست مـی شود با ظهار نظر خود بـه تکمـیل و رفع اشکالات احتمالی درون این موضوع کمک نمـیاند که تا مورد استفاده اینجانب و دیگران قرار گیرد.
۱_ گواهی امضاء چیست: گواهی یـا تصدیق امضاء را مـی توان تایید صحت درج امضاء از سوی صاحب آن تعریف نمود که مطابق قانون مرجع صلاحیت دار به منظور این امر دفاتر اسناد رسمـی تعیین شده اند.
ماده ۴۹ قانون ثبت درون تعیین وظایف مسوولین دفاتر اسناد رسمـی درون بند ۳ تصدیق صحت امضاء را یکی از وظایف دفاتر اسناد رسمـی بر شمرده است.
۲_ گواهی امضاء نیـاز بـه ابلاغ جدا گانـه ندارد: نظر بـه تصریح ماده ۴۹ قانون ثبت شخصی کـه ابلاغ سردفتری مـی گیرد صلاحیت تصدیق امضاء نیز دارد بنابراین به منظور گواهی امضاء نیـاز بـه ابلاغ جداگانـه ندارد. متن تسلیت برای فوت عمو که تا سال ۱۳۸۳ سازمان و ادارات ثبت ابلاغ جداگانـه به منظور گواهی امضاء صادر مـی د و صدور آن منوط بـه این بود کـه مدت دوماه از شروع بـه کار سردفتر منقضی شده باشد کـه مستند آن برای بنده نامعلوم هست .نـهایت اینکه مطابق طبق بخشنامـه شماره۶۷۱۰/۳۴ مورخ ۱۰/۳/۱۳۸۳ رئیس سازمان ثبت کـه اشعار مـی دارد:(( با عنایت بـه تصریح ماده ۴۹ قانون ثبت گواهی امضاء نیـازی بـه ابلاغ جداگانـه نداشته و سران دفاتر اسناد رسمـی مکلفند با اشتغال بـه شغل سر دفتری نسبت بـه تصدیق صحت امضاء مراجعین درون حدود مقررات اقدام نمـیاند.)) این بدعت کنار گذاشته شد.
۳- دفتر گواهی امضاء: مطابق مواد ۱ قانون ثبت و ۱۹ و ۲۰ قانون دفاتر اسناد رسمـی و ماده ۱۱ آئین نامـه اصلاحی قانون ثبت یکی از دفاتری کـه هر دفتر خانـه باید داشته باشد دفتر گواهی امضاء است .دفتر گواهی امضاء درون حال حاضر دفتری هست در ابعاد ۲۰ درون ۳۴ سانتیمتر کـه به صورت پلمپ شده از اداره ثبت محل توسط دفاتر خریداری مـی شود که هر صفحه آن دارای خطوط افقی و شش ستون مـیباشد کـه به ترتیب عبارتند از: متن تسلیت برای فوت عمو الف :ستون شماره ترتیب. ب:ستون تاریخ ج : ستون نوع نوشته ای کـه امضاء ذیل آن گواهی مـی شود ( مثلا تعهد ، وکالت ، استشـهادیـه و غیره ) د: ستون مربوط بـه شرح و معرفی و محل امضای معرفین . هـ : ستون مربوط بـه عین گواهی کـه در سند نوشته شده ( کـه غالبا این عبارت نوشته مـی شود : فقط صحت یـا امضاء/ اثر انگشت آقا/خانم …… فرزند …. بـه شماره شناسنامـه …… و کد ملی ….. صادره از ….. متولد …..که با علامت + یـا × مشخص یـا نمودار هست گواهی مـی شود . سردفتر ……… امضاءسردفتر) .تذکر: گرچه درون گواهی امضا ثبت یـا سند برابر نوشته نمـیشود ولی عقلائی هست که متن گواهی امضا روی سند با متن درون دفتر یکسان باشد و :ستون مربوط بـه نمونـه امضاء صاحب سند کـه در این ستون امضاء یـا اثر انگشت درخواست کننده اخذ مـی شود.
نکته _ مطابق ماده ۲ قانون ثبت و ماده ۱ آیین نامـه قانون دفاتر اسناد رسمـی دفتر گواهی امضاء ،همچون سایر دفاتر، حتما مجلد بوده و پس از دریـافت از اداره ثبت تمام صفحات آن از صفحه یک الی آخر شماره گذاری شده و به دادستانی محل ارسال گردد تا شماره صفحات آن توسط دادستان یـا نماینده او کنترل شده و ور بـه مـهر دادستانی شود سپس دادستان یـا نماینده او حتما تعداد صفحات هر دفتر را درون ابتدا و انتهای آن با ذکر تاریخ قید ، مـهر و امضاء نماید.
۴ _ امضاء ذیل چه نوشته هایی را مـی توان گواهی کرد: مطابق ماده ۲۰ قانون دفاتر اسناد رسمـی(( دفتر گواهی امضاء دفتری هست که منحصرا مخصوص تصدیق امضاء ذیل نوشته های عادی هست و نوشته تصدیق امضاء شده با توجه بـه ماده ۳۷۵ آئین دادرسی مدنی مسلم الصدور شناخته مـی شود .)) لذا ذیل هر نوع نوشته عادی( بنا بـه نظری هر نوع سندی کـه ثبت آن طبق قانون اجبار نشده باشد) را مـی توان تصدیق امضاء نمود مگر اینکه درون قانون استثناء شده باشد.
سه استثناء :
الف : نوشته های مالی موضوع بند ۲ از ماده ۱۲ آیین نامـه اصلاحی قانون دفاتر اسناد رسمـی . ب : گواهی امضاء نوشته هایی کـه مراجعین ضمن انجام امور خود درون دفتر خانـه درخواست مـی کنند. ج: اسناد عادی یـا قولنامـه های اتومبیلها.
استثناء اول ـ نوشته های مالی : بند ۲ از ماده ۱۲ آیین نامـه اصلاحی قانون دفاتر اسناد رسمـی مـی گوید:(( دفاتر ، مجاز بـه تصدیق صحت امضاء نوشته های مالی نیستند ، نوشته های مالی نوشته هایی هست که درون آن بـه طور منجز پرداخت وجه نقدی از طرف امضاء کننده تعهد یـا ضمانت شده باشد و یـا آنکه موضوع گواهی امضاء شده ، عین یـا منفعت مال غیر منقول و یـا سهام شرکتهای ثبت شده باشد.))
لذا نوشته های مالی: الف:(( نوشته هایی هست که درون آن بـه طور منجز پرداخت وجه نقدی از طرف امضاء کننده تعهد یـا ضمانت شده باشد.)) کـه در این شق دو نکته موجود هست اولا موضوع گواهی تعهد یـا التزام امضاء کننده بـه پرداخت وجه نقد باشد یعنی التزام بـه پرداخت یـا تحویل کالا یـا خدمات و اموری کـه وجه نقد محسوب نمـی شوند مـی توان گواهی کرد. ثانیـا پرداخت وجه نقد حتما منجز باشد (ولو اینکه موجل بـه اجلی باشد)پس: هر نوشته ای کـه اعم از معامله ، تعهد، صلح ، اقرار ، اوراق تجاری، چک ، سفته، قبوض بازرگانی و … کـه طبق آن شخص متعهد و ملزم بـه پرداخت وجه نقد گردد (به طور منجز بدون اینکه معلق بـه امر محتمل الوقوعی باشد) اعم از اینکه پرداخت آن حال یـا موجل باشد قابلیت گواهی امضاء درون ذیل (یـا ظهر اوراق تجاری) را ندارد.
بر همـین اساس ردیف ۱۴ آراء وحدت رویـه کمـیسیون وحدت رویـه کانون سر دفتران و دفتریـاران بـه شماره بخشنامـه ۱۵۰۰۰_۱۰/۵/۷۹ مـی گوید:تعهد نامـه هایی کـه جملاتی از قبیل : ((در صورت تخلف از انجام تعهد،جبران خسارت وارده را خواهم نمود )) قید شده باشد نوشته مالی محسوب نمـی گردد و گواهی امضاء این قبیل تعهد نامـه ها بلامانع است.
_ ونیز ردیف ۳۲ آراء وحدت رویـه کمـیسیون وحدت رویـه کانون سر دفتران و دفتریـاران بـه شماره ۳۷۰۹۸/۹_۲۵/۱۱/۷۹ مـی گوید:(( با توجه بـه بند ۲ از ماده ۱۲ آیین نامـه اصلاحی قانون ثبت مصوب ۱۳۵۴ گواهی امضاءهر گونـه نوشته کـه جنبه مالی دارد ممنوع هست لذا گواهی امضاء ظهر قبض انبار وجاهت قانونی ندارد.)).
ب: نوشته های مالی نوشته هایی هست که موضوع آنـها عین یـا منفعت مال غیر منقول باشد : از اطلاق این بند بر مـی آید مقصود هر نوع نوشته ای درون مورد عین یـا منافع غیر منقول هست اعم از اینکه موجب انتقال عین یـا منافع اموال غیر منقول گردد(ولو بـه صورت مجانی) از قبیل قولنامـه ها و اجاره های عادی یـا اقرار بـه انتقال عین یـا منافع غیر منقول یـا اقرار بـه اخذ ثمن یـا اجاره بها یـا اجرت یـا بذل آنـها و نیز اقرار بـه عدم پرداخت آنـها یـا اقرار بـه عدم وجود حق درون غیر منقول و هبه و وصیت و …
بر این اساس هر نوع نوشته موجد یـا سالب و نافی و مثبت یـا ناقل حق درون خصوص عین یـا منافع اموال منقول مـی تواند گواهی امضاء شود منوط بر اینکه درون آن منجزا پرداخت وجه نقدی تعهد یـا ضمانت نشده باشد. مثلا مـی توان صلح بلاعوض یـا معاوضه اموال منقول یـا امتیـازات و حقوق راجع بـه منقولات را مـی توان گواهی امضاء نمود.
ج: نوشته های مالی نوشته هایی هست که موضوع آن سهام شرکتهای ثبت شده باشد و به طور اطلاق شامل تمام نوشته هایی مـی شود کـه راجع بـه ایجاد یـا سلب حق یـا اثبات یـا نفی حق در خصوص سهام شرکتهای ثبت شده باشد.
استثناء دوم ـ اسناد غیر رسمـی ارباب رجوع : استثناء دیگری کـه در مورد گواهی امضاء مـی توان نام برد موضوع ماده ۶ آیین نامـه قانون دفاتر اسناد رسمـی مصوب ۱۳۱۷ مـی باشد کـه بر اساس آن(( مسوولین دفاتر اسناد رسمـی نمـی توانند درون ضمن انجام امور ارباب رجوع اسناد غیر رسمـی اصحاب معامله را هم بـه طور رسمـی تسجیل کنند و همچنین هست در مورد امضاء هایی کـه ذیل اوراق عادی بوده و برای تصدیق بـه آنان مراجعه مـی شود.))
قسمت اول ماده ظاهرا راجع هست به تایید نوشته ها و رسیدها و قولنامـه های و سایر شروط و دست نوشته های عادی مراجعین کـه ضمن تنظیم سند رسمـی از دفترخاانـه درخواست تایید و تسجیل آنـها را دارند کـه در مقالی دیگر جای بحث دارد و مربوط بـه موضوع این نوشتار نیست لکن قسمت دوم ماده درون ظاهر گواهی امضاء هر نوع نوشته عادی را نـهی مـی کند ولی این امر منافات با تصریحات قانونی و صلاحیت دفاتر دارد بعد به نظر مـی رسد این قسمت ماده راجع هست به قسمت اول ماده یعنی دفاتر اسناد رسمـی حق گواهی امضاء نوشته های عادی مراجعین ( اعم از رسیدها ، قولنامـه ها ، نوشته ها و شروط عادی ارباب رجوع ) خارج از آنچه درون سند تنظیمـی آمده را ندارند.
البته ماده فوق الاشاره درون کل ابهاماتی به منظور نگارنده دارد کـه امـید هست ضمن تبادل نظر دوستان رفع گردد شاید هم بـه قول اساتید ثبتی از مواد متروک قانون دفاتر باشد!!.
توضیحا: طبق نظر همکاران مجرب و اساتید محترم(که بعد از مطالعه این مطلب اظهار شد) ماده ۶ آیین نامـه قانون دفاتر مصوب ۱۳۱۷ طبق ماده ۲۰ قانون دفاتر مصوب ۱۳۵۴ و ماده ۱۲ آیین نامـه مربوطه منسوخ گردیده هست بر این اساس اسثناء دوم منتفی مـی باشد.
استثناء سوم ـ گواهی امضاء اسناد عادی مربوط بـه اتومبیل ولو مالی نباشند:
از آنچه فوقا درون خصوص اسناد مالی گفته شد بـه نظر مـی رسد قولنامـه ای مربوط بـه اموال منقول از جمله اتومبیل کـه در آن منجزا پرداخت وجه نقدی تعهد یـا ضمانت نشده باشد بتوان گواهی امضاکرد . همچون قولنامـه های عادی معاوضه اتومبیل یـا هبه یـا صلح بلا عوض و غیره، لکن مطابق آیین نامـه گواهی امضا مصوب مـهر ماه ۱۳۵۴ تصدیق صحت امضاء متقاضیـان ذیل اسناد مربوط بـه اتومبیل ممنوع گردیده است.
با توجه بـه موارد فوق بـه نظر مـی رسد درون سایر موارد گواهی امضاء بلامانع باشد از جمله :
الف _گواهی امضاء اقارب و خدمـه : ماده ۳۱ قانون دفاتر اسناد رسمـی مـی گوید ((سردفتران و دفتریـاران نباید اسنادی را کـه مربوط بـه خود یـاانی تحت ولایت یـا وصایت یـا قیمومت آنـها هستند و یـا با آنـها قرابت نسبی یـا سببی که تا درجه چهارم از طبقه سوم دارند یـا درون خدمت آنـها هستند ثبت نمایند .)) و ماده ۵۳ قانون ثبت نیز کـه از نظر تاریخی مقدم بر ماد فوق هست فقط بـه اسناد اشاره کرده هست لذا این ممنوعیتها منحصر بـه ثبت اسناد بوده و شامل گواهی امضاء نمـی شود لذا مـی توان امضاء اقارب سردفتر، دفتر یـار ، و خدمـه آنان، و کارمندان همان دفترخانـه و دفتر یـار دفترخانـه آنـها را گواهی نمود. کد ۶۹۸ مجموعه بخشنامـه های ثبتی بـه شماره بخشنامـه ۸۲۷۳/۳۴ _ ۲۵/۵/۸۳ اداره کل امور اسناد و سردفتران سازمان ثبت درون پاسخ بـه سوالی درون این خصوص مـی گوید:((موارد منع تصدیق صحت امضاء درون بند ۲ اصلاحی ماده ۱۲ آئین نامـه قانون دفاتر اسناد رسمـی تصریح شده هست و ممنوعیت مندرج درون ماده ۳۱ قانون دفاتر اسناد رسمـی درون خصوص تنظیم اسناد قابل اعمال است.))
ب _گواهی امضاء صغیر: در خصوص گواهی امضاء افراد صغیر نیز بـه نظر مـی رسد درون صورتی کـه مورد گواهی امضاء انتقال حقی نباشد و امری غیر مالی باشد مانعی درون قوانین موجود وجود نداشته باشد. البته بدیـهی هست مقصود صغیر بالغ هست که بعضا پیش مـی اید کـه نیـاز بـه گواهی امضاء داشته باشند و در غیر بالغ مبتلا بـه نیست .
۵ _احراز هویت درون گواهی امضاء :
اگر چه گواهی امضاء فقط ذیل اسناد عادی صورت مـی گیرد و بر اوراق گواهی امضاء شده احکام اسناد رسمـی از قبیل لازم الاجرا بودن و غیره بار نمـی شود لکن چون بـه هر حال نوشته هایی هستند کـه ممکن هست ایجاد حق و تعهد نمـیاند و متعهد له یـا صاحب حق مـی تواند از طریق مجاری قانونی و مقررات حاکم بـه اسناد عادی و مراجع قضایی مطالبه حق نماید و از طرفی مطابق ماده ۲۰ قانون دفاتر اسناد رسمـی مسلم الصدور شناخته مـی شوند و امضاء گواهی شده قابل انکار و تردید نیست و مـی تواند ملاک احراز صحت امضاءهای دیگر فرد قرار گیرد لذا اهمـیت احراز هویت درون گواهی امضاء کمتر از اهمـیت آن درون اسناد و معاملات نیست و این وظیفه خطیر از مـهمترین تکالیف شخص سر دفتر مـی باشد.
شناسنامـه :مطابق ماده ۸ آیین نامـه قانون دفاتر اسناد رسمـی درون موقع مراجعه اشخاص به منظور انجام معامله بـه دفاتر اسناد رسمـی حتما از مراجعه کننده ورقه شناسنامـه مطالبه نمود . اگر چه این ماده صرفا راجع بـه انجام معامله مـی باشد ولی از آنجا کـه شناسنامـه کاملترین سند معرف هویت افراد هست در گواهی امضاء نیز قبل از لزوم ارائه کارت ملی از سوی افراد شناسنامـه تنـها مدرک احراز هویت بود از این رو درون ایجاد وحت رویـه کمـیسیون وحدت رویـه کانون سر دفتران و دفتریـاران درون پاسخ این سوال کـه (آیـا درون گواهی امضاء با کارت شناسایی مـی توان انجام گواهی امضاء نمود و اخذ شناسنامـه الزامـی هست ؟) اعلام مـی دارد ((با توجه بـه ماده ۸۶ قانون ثبت اسناد و ماده ۴۶ قانون ثبت احوال ، فقط شناسنامـه های جدید جمـهوری اسلامـی ایران ملاک احراز هویت مـی باشد.))
البته بـه نظر مـی رسد این رای مربوط بـه قبل از کار بردی شدن کارت ملی و الزامـی شدن استفاده از آن باشد و شامل کارتهای شناسایی غیر از کارت ملی مـی گردد.
کارت شناسایی ملی :در حال حاضر علاوه بر شناسنامـه مطابق ماده ۳ قانون الزام اختصاص شماره ملی و کدپستی به منظور کلیـه اتباع ایرانی(مصوب ۱۳۷۶)که اشعار مـی دارد :(( کارت یـاد شده درون ماده فوق بـه عنوان سند شناسایی اتباع ایرانی و مشمومل کلیـه احکام حقوقی و کیفری مربوط هست و حتما همـیشـه همراه صاحب آن باشد.)) کارت ملی نیز از مدارک احراز هویت محسوب شده و عملا درون احراز هویت بـه جهت ویژگیـهای خاص آن از قبیل بـه روز بودن و موارد امنیتی خود مفید تر از شناسنامـه واقع مـی شود.
مطابق ماده ۶ و ماده ۱۱ آیین نامـه اجرایی قانون الزام اختصاص شماره ملی و کدپستی به منظور کلیـه اتباع ایرانی (۱۳۷۸٫۱۲٫۰۱ هیـات وزیران ): ارایـه خدماتی کـه نیـاز بهب اطلاعات فردی دارد موکول بـه اخذشماره ملی و کد پستی از متقاضیـان است و نیز ادارات ثبت اسناد و املاک کشور، دفتر خانـههای اسناد رسمـی، دفاتر ازدواج و طلاق، بنگاههای معاملاتی و کلیـه واحدهای ذی ربط موظفنددرهنگام تنظیم اسناد، نسبت بـه درج شماره ملی و کد پستی ده رقمـی افراد، متعاملین و مورد معامله درون اسناد مربوط اقدام نمایند.
ماده ۱ و ۲ آییننامـه کاربردی شدن کارت شناسایی ملی( ۱۵/۲/۸۷ هیـات وزیران) چنین اشعار مـی دارد:
ماده۱ـ کلیـه دستگاههای موضوع ماده (۲) قانون الزام اختصاص شماره ملی و کدپستی به منظور کلیـه اتباع ایرانی مکلفند از تاریخ ۱/۴/۱۳۸۷ کارت شناسایی ملی را مبنای احراز هویت، شناسایی و ارایـه خدمات بـه افراد بالای شانزده سال قرار دهند.
ماده۲ـ دستگاههای مذکور درون ماده (۱) این آییننامـه موظفند از تاریخ ۱/۴/۱۳۸۷ ارائه خدمات بـه متقاضیـان را درون مواردی کـه احراز هویت لازم هست موکول بـه ارائه شماره ملی مندرج درون کارت شناسایی ملی نموده و در کلیـه مواردی کـه شناسنامـه ملاک احراز هویت و تابعیت تقاضاکننده خدمات مـیباشد، کارت شناسایی ملی را بـه عنوان جایگزین شناسنامـه مبنای عمل قرار دهند.
با این وجود نـه تنـها درون احراز هویت با کارت ملی تردیدی باقی نمـی ماند بلکه بـه نظر مـی رسد مطابق مواد فوق جایگزین شناسنامـه نیز گردیده و دفاتر ملزم بـه اخذ آن از ارباب رجوع جهت احراز هویت وثبت مشخصات مندرج درون آن مـی باشند.
نکته :تردید درون احراز هویت : اگر چه ماده ۵۰ قانون ثبت درون خصوص تردید درون احراز هویت راجع بـه اسناد و تعهدات تکلیف را روشن کرده لکن نظر بـه اهمـیت گواهی امضاء کـه فوقا گفته شد و تکلیف سر دفتر درون احراز هویت بـه نظر مـی رسد عقلا این حکم به منظور موارد تردید درون احراز هویت درون گواهی امضاء نیز قابل تسری باشد. طبق ماده ۵۰ قانون ثبت :((هر گاه مسوول دفتر درون هویت متعاملین یـا طرفی کـه تعهد مـی کند تردید داشته باشد حتما دو نفر از اشخاص معروف و معتمد حضورا هویت آنان را تصدیق نموده و مسوول دفتر مراتب را درون دفتر ثبت و به امضاء شـهود رسانیده و این نکته را درون خود اسناد قید نمـیایند.))
۶_ گواهی اثر انگشت(افراد بی سواد):وفق بند ۳ از ماده ۱۲ آیین نامـه اصلاحی قانون دفاتر اسناد رسمـی و ماده ۶۶ قانون ثبت گواهی اثر انگشت افراد بی سواد با رعایت شرایط قانونی بلامانع مـی باشد. قسمت ج از بند ۸۸_ مجموعه بخشنامـه های ثبتی مـی گوید: ((گواهی اثر انگشت افراد بی سواد بمنزله گواهی امضاء هست .))
گواهی اثر انگشت منحصر بـه افراد بی سواد هست و مجوزی به منظور گواهی اثر انگشت افراد با سواد وجود ندارد. مطابق بند ۵ بخشنامـه شماره ۳۷۱۰۰/۱۱ مورخ ۲۵/۱۱/۷۹ کانون سردفتران و دفتریـارن تهران ردیف ۴۳ از آراء وحدت رویـه کانون (( ایجاد هر تکلیفی نیـاز بـه قانون دارد و با توجه بـه ماده ۶۷ قانون ثبت اثر انگشت مخصوص اشخاص بی سواد هست و به منظور گرفتنم اثر انگشت از اشخاص با سواد مجوزی بـه نظر نمـی رسد))
در گواهی اثر انگشت افراد بی سواد رعایت مواد ۶۴ و ۶۶ و ۶۷ قانون ثبت کـه راجع بـه اسناد مـی باشد الزامـی هست .یعنی هر گاه فرد بی سوادی درخواست گواهی اثر انگشت نماید حتما (طبق ماده ۶۶قانون ثبت)دو نفر معرف معروف دفتر وجود داشته باشند کـه هویت اورا تایید کنند و نیز یک نفر باسواد معتمد و مطلع (که مـی تواند یکی از معرفین نیز باشد) حتما متن درون خواست و نوشته موضوع گواهی امضاء را به منظور او خوانده و او را توجیـه کند و این مطلب حتما در ذیل متن گواهی امضاء شده و دفتر گواهی امضاء نیز درج شود و به امضاء معتمد برسد.
نکته:سوالی کـه در اینجا مطرح هست این هست که اگر سردفتر درون احراز هویت فرد بی سواد تردید نداشته باشد باز هم حتما معرف بگیرد؟ ماده ۶۶ درون ظاهر بـه طور مطلق به منظور فرد بی سواد معرف را الزامـی دانست و شاید بنا را براین داشته کـه سردفتر را مکلف بـه رعایت این امر ولو بـه صورت تشریفاتی نماید . لکن بـه نظر مـی رسد معرف مذکور درون این ماده و نیز ماده ۶۴ قانون ثبت متفاوت با معرف موضوع ماده ۵۰ قانون ثبت باشد و منظور از معرف درون مواد ۶۴ و ۶۶ شاهد( موضوع ماده ۵۸ و ۵۹ قانون ثبت) مـی باشد. زیرا قانونگذار نظر بـه اهمـیت اسناد و تعهدات افراد بیسواد از این جهت کـه بیشتر درون معرض تردید و انکار قرار دارند و جهت تحکیم چنین اسنادی خواسته دو نفر شاهد نیز به منظور آنـها گرفته شود و ممکن هست علاوه بر شـهود درون صورت تردید درون احراز هویت آنـها دو نفر معرف معروف دفتر موضوع ماده ماد ۵۰ نیز خواسته شود کـه البته درون صورتی کـه معرفین، معروف دفتر باشند مـی توانند هم معرف و هم شاهد قرار گیرند.
نحوه گرفتن اثر انگشت از افراد بی سواد: شرایط و نحوه گرفتن اثر انگش از افراد بی سواد درون بخشنامـه اصلاحی شماره ۶۱۰۵/۱۰_۳/۹/۶۱ سازمان ثبت (بند ۸۷ مجموعه بخشنامـه های ثبتی) بدین شرح ذکر گردیده است.۱_ انگشت کاملا تمـیز باشد.۲_انگشت بـه قدری بـه جوهر استامپ آغشته گردد کـه پس از انگشت زدن خطوط بند اول انگشت آن بـه طور واضح روی اسناد منعشود.۳_ از بکار بردن جوهر خود نویس و یـا جوهر خودکار و غیره کـه باعث محو شدن اثر انگشت مـی کردد اکیدا خود داری شود.۴_ از اشخاص مزبور خواسته شود هنگام انگشت زدن انگشت خود را بـه طور ملایم از راست بـه چپ بچرخانند بـه نحوی کـه خطوط تمامـی سطح سر انگشت آنـها روی برگ منعشود.۵_ محلی کـه روی بند حتما انگشت زده شود فاقد هر گونـه نوشته و علامت گذاری و غیره باشد کـه بعدا با خطوط اثر انگشت تداخل ننماید.
افراد فاقد اثر انگشت : در مواردی کـه درج اثر انگشت لازم هست مطابق مواد ۶۶ و ۶۷ قانون ثبت صرفا درج اثر انگشت ذکر گردیده هست و اشاره بـه انگشت خاص نشده هست لکن مطابق عرف و رایج (شاید تصریحا درون قوانین مربوط بـه پلیس و تشخیص هویت مقرراتی وجود داشته باشد) اثر انگشت سبابه دست راست بـه عنوان اثر انگشت فرد اخذ و شناخته مـی شود مگر اینکه خلاف آن تصریح شود. درون افرادی کا فاقد اثر انگشت دست یـا پا هستند مقررات یـا موادی نیـافتم لکن مطابق بخشنامـه شماره ۴۵۵/۳۴_ ۱۶/۳/۸۳ اداره کل امور اسناد و سردفتران سازمان ثبت اسناد و املاک کشور کـه در پاسخ بـه سوالی درون این خصوص صادر شده بود بدین شرح اظهار نظر گردیده هست که (( تنظیم سند به منظور شخص فاقد هر دو دست و هر دو پا با استفاده از مـهر مشارالیـه با حضور و امضاء دو نفر معتمد کـه گواه امر باشند اشکالی ندارد)) اگر چه دراین بخشنامـه تکلیف فاقدین یک دست یـا هر دو دست و دارای پا را معین نگردیده هست ولی از مفهوم مخالف آن بر مـی آید کـه تا وقتی کـه فرد دارای دست و پا مـی باشد محلی به منظور استفاده از مـهر نیست . چیزی کـه به نظر مـی رسد این هست که مطابق عرف و نظر شفاهی تعدادی از همکاران صاحب نظر درون صورتی کـه فرد فاقد انگشت سبابه دست راست باشد اثر انگشت سبابه دست چپ او حتما گرفته شود و به همـین ترتیب که تا وقتی که فرد دارای انگشتان دست مـی باشد از آثار انگشتان دست استفاده مـی شود.و درون صورتی کـه فرد فاقد هر دو دست باشد نوبت بـه آثار انگشتان پا مـی رسد و در مورد کـه برای شخص اینجانب پیش آمد و فرد فاقد هر دو دست بود چون درون قوانین موضوعه چیزی نیـافتم مطابق نظر سردفتران با سابقه و مجرب قم و تهران اقدام بـه اخذ انگشت پاگردید ( البته گرفتن اثر انگشت شصت پا درون صورت موجود بودن سهل تر و به ذهن متبادرتر از سایر انگشتان هست بر خلاف انگشت سبابه درون دست.)
۷_ گواهی اثر انگشت و امضاء افراد کور یـا کر و گنگ بی سواد :
مطابق بند ۳ از ماده ۱۲ آئین نامـه اصلاحی قانون دفاتر اسناد رسمـی رعایت مواد۶۴ و ۶۶ و ۶۷ قانون ثبت اسناد و املاک(در مورد گواهی امضاء افراد فوق الذکر) لازم الرعایـه هست .
الف ـ افراد کور:اصولا فرد کو اگر با سواد هم باشد امکان خواندن و اطمـینان از مفاد سند و برابری ثبت با سند یـا خواندن متن موضوع گواهی امضاء به منظور او مقدور نیست و بر این اساس امضاء او نیز نمـی تواند بیـانگر و مثبت چیزی باشد از این رو مطابق ماده ۶۴ قانون ثبت حتما دو فرد شاهد(معرف) درون کنار اور حضور داشته باشند و متن سند یـا گواهی امضاء درون حضور شـهود و به توسط یک معتمد به منظور او خوانده شده و مراتب شـهادت شـهود (معرفین) و تفهیم متن سند یـا گواهی امضاء توسط معتمد به منظور فرد کور درون ذیل ثبت و سند درج و به امضاء آنان برسد و شخص کور نیز اثر انگشت خود را پای ثبت و سند درج نماید.
ب ـافراد کر: افراد کر ممکن با سواد یـا بی سواد باشند اگر فرد کر باسواد باشد مـی تواند با نوشتن سردفتر را مجاب کند کـه از مفاد سند آگاه هست و بـه آن رضایت دارد( ثبت با سند برابر است) و در صورتی کـه بی سواد باشد مشمول حکم این ماده و حکم مربوط بـه افراد بی سواد درون ماده ۶۶ قرار گیرد با این وصف بـه نظر مـی رسد بی سواد صرفا وصف گنگ نبوده و صفت کر نیز مـی باشد و حذف بـه قرینـه لفظی شده هست و عطف بـه آن نیز مـی باشد. بعد کر بی سواد حتما علاوه بر شـهود یک نفر معتمد نیز همراه خود داشته باشد و متعمد بتواند مراتب سند یـا موضوع گواهی امضاء را بـه او تفهیم نماید.
ج ـ افراد گنگ بی سواد: گنگ یعنی لال وی کـه قادر بـه سخن گفتن نیست درون این مورد نیز قانون گذار بین گنگ با سواد و بی سواد تفاوت گذارده هست و گنگ با سواد مشمول حکم افراد با سواد بوده ولی گنگ بی سواد مشمول حکم این ماده مـی باشد و باید علاوه بر معتمد (که بتواند مفاد سند یـا گواهی را به منظور او تفهیم کند) دو نفر شاهد نیز حتما داشته باشد.
۸_ گواهی امضاء اتباع و ذیل متون خارجی:
درخصوص گواهی امضاء اتباع خارجی صریحا درون مقررات و قوانین تکلیفی تعیین نشده هست و مواد موجود راجع بـه اسناد مـی باشد لکن منعی درون این خصوص نیز وجود ندارد و نظر بـه اطلاق صلاحیت دفاتر درون گواهی امضاء مـی توان گواهی اتباع خارجی را نیز گواهی کرد . در این خصوص سه مساله مطرح است. الف _ احراز هویت . ب _ عدم آشنایی بـه زبان فارسی. ج _ گواهی امضاء ذیل متون خارجی :
الف – احراز هویت اتباع خارجی : برای احراز هویت اتباع خارجی بـه نظر مـی رسد گذرنامـه مناسب ترین مدرک به منظور این امر باشد مگر اینکه سر دفتر بـه مفاد ماده 50 قانون ثبت عمل نموده و با استفاده از معرفین احراز هویت نماید.
ب – اتباع خارجی( وایرانی) کـه زبان فارسی نمـی دانند : در این خصوص نیز حتما به حکم موجود درون خصوص اسناد عمل نمود. ماده ۶۱ قانون ثبت : ((هر گاه طرفین معامله یـا شـهود زبان فارسی ندانند و مسوول دفتر نیز زبان آنـها را نداند اظهارات آنـها بـه وسیله مترجم رسمـی ترجمـه خواهد شد.))
ج : گواهی امضاء ذیل متون خارجی : مطابق اصل پانزدهم از قانون اساسی جمـهوری اسلامـی ایران (( زبان و خط رسمـی و مشترک مردم ایران فارسی هست . اسناد و مکاتبات و متون رسمـی و کتب درسی حتما با این زبان و خط باشد …)) و بند ۸۸ از مجموعه بخشنامـه ی ثبتی اشعار مـی دارد(( الف _ سردفتران حتما از گواهی امضاء اوراقی کـه متن آن بـه زبان خارجی هست قبل از ترجمـه رسمـی و حصول اطلاع از مدلول آن خود داری و درصورت اخذ ترجمـه رسمـی عنوان آنرا از قبیل ( وکالت نامـه _ افراز نامـه _ دعوت نامـه و غیره ) درون عبارات گواهی قید و در هر مورد کـه گواهی امکان پذیر باشد موضوع را درون دفتر مربوطه ثبت و کلیـه تشریفات را انجام و پس از امضاء متقاضی آنرا گواهی نمایند….))
لذا درون گواهی امضاء ذیل متون خارجی سردفتر حتما با رویت ترجمـه رسمـی آن کلیـه مقررات راجع بـه گواهی امضاء متون فارسی ( از قبیل اینکه مالی نباشد یـا مربوط بـه انتقال عین یـا منافع مال غیر منقول نباشد یـا خلاف قوانین مملکتی نباشد و ..) را درون آن رعایت نماید.
9 – تسلسل درون ترتیب شماره گواهی امضاء:
مطابق ماده ۷ آیین نامـه قانون دفاتر اسناد رسمـی (( شماره ثبت معاملات دفاتر اسناد رسمـی حتما مسلسل بوده و در آخر سال تجدید نشود )) نظر بـه این ماده و جهت رعایت نظم و جلوگیری از اشتباه و تکرار خوب هست شماره ثبت گواهی امضاء مسلسل باشد لکنبه نظر مـی رسد درون صورت سهو و اشتباه درون رعایت تسلسل درون شماره ثبت گواهی امضاء نمـی توان گفت سردفتر مرتکب تخلف شده هست زیرا ماده فوق الذکر منحصر بـه معاملات هست .
۱۰_ امضاء دفتر گواهی امضاء توسط سر دفتر :
پس از تکمـیل مراحل گواهی امضاء و درج تصدیق صحت امضاد درون دفتر گواهی امضاء بـه امضاء سر دفتر مـی رسد کـه کمـیسیون وحدت رویـه کانون سر دفتران و دفتریـارن درون پاسخ سوالی درون این خصوص مـی گوید(( با توجه بـه این کـه امضاء سر دفتر درون ذیل ورقه که مورد گواهی قرار مـی گیرد الزامـی مـی باشد بـه دلیل لزوم مطابقت اواراق با دفتر گواهی امضاء و مستفاد از ماده ۱۸ قانون دفاتر اسناد رسمـی مصوب ۱۳۵۴ دفتر نیز نیـاز بـه امضاء سردفتر دارد.))( بـه نقل از بند ۱۲۷ از آراء و نظریـات کمـیسیون وحدت رویـه کانون سردفتران و دفتریـاران از آغاز که تا فروردین ۱۳۸۷).
۱۱_ اخذ کپی یـا رونوشت از امضاء گواهی شده:
امضائی کـه صحت آن مورد تصدیق و گواهی سردفتر قرار مـی گیرد حتما پس از امضاء سردفتر یک کپی از آن اخذ و در دفتر خانـه نگهداری شود . ماده ۱۱ آیین ناما اصلاحی قانون دفاتر اسناد رسمـی اشعار مـی دارد :(( دفاتر گواهی امضاء مکلفند رونشوت یـا فتوکپی سند گواهی شده را بـه هزینـه متقاضی دریـافت و نگهداری نمایند .)) لذا اخذ کپی حتما بعد از امضاء سردفتر صورت گیرد . ردیف ۱۳۴ از مجموعه بخشنامـه های ثبتی درون این خصوص اشعار مـی دارد: (( از گواهی امضاء حتما بعد از تکمـیل و مـهر و امضاء سردفتر کپی اخذ شود.))
12- هزینـه های درون گواهی امضا’ (حق التحریر ف حق الثبت و مالیـات ارزش افزوده ).
مطابق آخرین مصوبه حق التحریر و تعرفه دفاتر اسناد رسمـی ( دستور العمل حق التحریر اسناد رسمـی مصوب مرداد ماه ۱۳۹۰ سازمان ثبت ) حق التصدیق امضاء ۱۰۰۰۰۰ ریـال تعیین گردیده هست و مطابق ماده ۱۲۴ از قانون الحاق موادی بـه قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت مصوب ۲۷/۱۱/۱۳۸۰ حق الثبت گواهی امضاء ۵۰۰۰ ریـال تعیین گردیده هست .
دفاتر اسناد رسمـی جزء مشمولین مرحله چهارم ثبت نام قانون مالیـات بر ارزش افزوده اعلام شده اند. لذا کلیـه درآمدهای آنان ( حق التحریرها و حق التصدیقها و سایر درون آمدها ) مشمول مالیـات بر ارزش افزوده مـی باشد کـه هر سال با توجه بـه درصد اعلامـی آْن از سوی وزارت امور اقتصادی و دارائی حتما از مراجعین و گیرندگان خدمات بر اساس حق التحریر متعلقه اخذ و در پایـان هر دوره بـه حسابهای مربوطه واریز شو د . مقرر هست با افزایش تدریجی سالیـانـه مالیـات بر ارزش افزوده، مـیزان آن که تا ۱۲ درصد حق الزحمـه دریـافتی ( حق التحریر و حق التصدیق و …) افزایش یـابد .
نکته : در خصوص وصول حق الثبت گواهی امضاء و نیز اسنادغیر مالی رویـه بر این هست که سر دفتر آنـها را بـه حساب شخصی خود واریز نموده و پایـان هر ماه یـا طی چهار مرحله درطول ماه و یکجا بـه حسابهای مربوطه واریز مـی کنند درون حالی کـه مطابق ماده ۵۲ قانون دفار اسناد رسمـی و کد ۶۲۴ از مجموعه بخشنامـه های ثبتی حد اکثر ظرف پنج روز از امضاء سند بـه حساب یـا حسابهای تعیین شده واریز نمایند.
لذا استناد واریز مبالغ مذکور طی چهار مرحله درون ماه یـا درون پایـان ماه بـه حسابهای عمومـی فعلا برا اینجانب مکشوف نسیت از همکاران گرامـی خواهشمندم درون صورتی کـه استناد آن اطلاع دارند راهنمایی فرمایند.
۱۳ – تعلق ۱۵ درصد از حق التصدیق امضاء بـه دفتریـار و ۱۰ درصد بـه عنوان حق بیمـه درمانی و بازنشستگی سردفتر و دفتریـاز:
مطابق ماده واحده قانون توزیع حق التحریرا اسناد رسمـی (مصوب ۲۸/۲/۱۳۷۳) (( از تاریخ تصویب این قانون درون آمد حاصل از حق التحریر دفاتر اسناد رسمـی موضوع ماده ۵۴ قانون دفاتر اسناد رسمـی مصوب ۲۵/۴/۵۴ بـه شرح زیر پرداخت خواهد شد: ۱_ بـه منظور تامـین وجوه لازم جهت اجرای مواد ۵۷،۱۱،۱۰ و ۶۸ قانون دفاتر اسناد رسمـی ،دفاتر اسناد رسمـی مکلفند همـه ماهه ده درصد از حق التحریر دریـافتی را بـه حساب مربوطه بـه بیمـه و بازنشستگی و از کار افتادگی و امور رفاهی و درمانی سردفتران و دفتر یـاران دفاتر اسناد رسمـی و عائله تحت تکفل آنان پرداخت نماید…)) ۲_ پانزده درصد از حق التحریر مصوب توسط سردفتر بـه دفتریـار اول درون مقابل اخذ رسید پرداخت خواهد شد.
اگر چه درون ماده فوق درصدها ی مذکور صرفا شامل حق التحریر مـی شود و ذکری از حق التصدیق یـا حق الزحمـه گواهی امضاء نشده هست لکن مطابق رای شماره ۲۱۱_ ۲/۶/۱۳هیـات عموی دیوان عدالت اداری مبالغ حق الزحمـه دریـافتی از بابت انجام تصدیق امضا نیز حق التحریر محسوب مـی شود ،لذا درون صدهای مذکور شامل حق التصدیق گواهی امضا نیز مـی شود.
http://35qom.persianblog.ir/post/13
پرسش های گواهی امضا
فرمـها ودست نوشته هائی کـه برای گواهی امضا مـی آورند:
فرم مفقودشدن شناسنامـه – کارت ملی – گذرنامـه – کارت پایـان خدمت – گواهینامـه رانندگی – کارت هوشمند رانندگی – کارت سوخت – پوکه سیم کارت و نظایر آن درون این فرمـها توجه نمـی کنیم کـه آنچه را درون فرمـها بعنوان شماره مدرک مفقودی نوشته صحیحی هست یـا خیر و آیـا اصولا داشته یـا نداشته چون اصل مدرک مفقود شده هست اینـها تعهد کشف فساد هستند وبعضا هم استشـهاد مفقود شدن وهم تعهد کشف فساد
فرم مربوط بـه اجازه صدور گذرنامـه وخروج همسر (وفرزندان) از کشور –که توجه شود فرزند همراه همسر مـی باشد یـا خیر وچند فرزند واینکه رضایت دهنده مـی خواهد همسر وفرزندان وی بکرات خارج شوند یـا به منظور یکبار کـه در انتهای متن رضایت این را بایستی مشخص کرد وجای خالی درون آن نماند (در انجام این گواهی امضا دقت شود چون موجب گرفتاری سردفترانی شده خصوصا درون احراز هویت دقت مضاعف شود) این فرم رضایت هست در اینجا اغلب دفاتر کپی از صفحه دوم شناسنامـه زوج کـه موید ازدواج باشد مـی گیرند و بهتراست
فرمـهای تعهدات مربوط بـه اخذ شناسنامـه –پروانـه – ساختمانی مالک و مـهندس ناظر درون این فرمـها درون شـهرستانـها بعضی از اسناد عادی هست وبا همـین اسناد عادی با یک تعهد اضافی کشف فساد مالکیت، پروانـه ی ساختمان صادر مـی شود درون اینجا ما وارد مقوله اثبات مالکیت واثبات مدرک تحصیلی ناظر ومجوز آن واخذ کپی از آنـها نمـی شویم زیرا بصرف اینکه ذیل برگه تعهد کلمـه ی محل امضا مالک نوشته شده باشد وامضای وی گواهی شود مثبت و موید مالکیت نیست و روال شده انجام مـی شوداخیرا تعهدات مالک بصورت یک دفترچه ی چند صفحه ای درآمده کـه مالک ذیل تمام صفحات را امضا مـی کند ولی ازدفترخانـه مـی خواهد کـه امضای وی فقط ذیل صفحه ی آخر گواهی شود.
قبلا بانک ملی شرایط عمومـی افتتاح حسابهای خود را درون دفترخانـه گواهی امضا مـی کرد درون آن فرم ذکر شده بود کـه بانک حق دارد مثلا بدهی های و اختلاف حساب … خود با مشتری را راسا برداشت نماید… بازرسین گواهی امضای این فرم را خلاف مقررات گواهی امضا دانستند ولی چون انجام آن عمومـیت داشت هیچرا جریمـه ند وگفتند منبعد انجام ندهید وبعد از آن بانک ملی فرمـی را درست کرد وبا هماهنگی ثبت بـه دفاتر داد بدین مضمون : ( چون اینجانب …. با بانک …. مراوده ی تجاری دارم خواهشمند هست نمونـه ی امضای اینجانب را جهت ارائه بـه آن بانک ذیلا گواهی فرمائید) فقط نمونـه امضا هست که گواهی مـی شود اخیرا ایران خودرو و… هم یـاد گرفته اند وبرای اخذ یک نمونـه ی امضای مسلم الصدور از مشتریـان از همـین فرم استفاده مـی کنند
فرمـهای استشـهاد :
اول استشـهادهائی کـه تایید مـی کنند شخصی سندی را مفقود نموده هست (سند مالکیت – شناسنامـه- پروانـه ی ساختمان و… )
دوم استشـهاد هائی مبنی بر مشکلات مالی و بیماری و… کـه برخی به منظور ارائه بـه مراجعی مثلا به منظور جابجائی سرباز و تغییر محل خدمت و… تهیـه مـی شود
سوم استشـهادهائی (شـهادت نامـه هائی ) مثلا مبنی بر اینکه شاهد ضرب وجرح وفحاشی …. بوده اند
چهارم استشـهادهائی (شـهادت نامـه هائی ) مثلا مبنی بر اینکه شاهد انجام معامله ای بین فلان .. وفلان و…. بوده اند یـا مثلا شاهد صدور چکی از طرف فلان بـه منظور فلان وتحویل بـه فلان بوده اند واز این قبیل مسائل مالی کـه اغلب این شـهادت نامـه ها را وکلای دادگستری از شـهود مـی گیرند که تا به دادگاه تجدید نظر ارائه دهند
پنجم استشـهادی مبنی بر تایید مالکیت وتصرف شخصی درون ملکی (زمـین – خانـه- باغ و…) با قید پلاک ثبتی و حدود اجمالی ملک جهت ارائه بـه اداره ثبت بمنظور ثبت آن ملک بنام متقاضی (این فرم راثبت مـی دهد)
فرمـهای اقرار وتعهد – اقرار بـه نگرفتن زمـین دولتی مثلا از زمـین شـهری کـه معمولا درون متن آن سوگند هم دارد واقرار بـه اینکه کارمند دولت نبوده وحقوق بگیر دولت نیست ومشمول قانون منع مداخله کارمندان دولت درون معاملات دولتی نمـی باشد
رضایت وتعهد – رضایت بـه اضافه شدن نام دیگری درون مثلا پروانـه چرای دام یـا پروانـه چاه آب کشاورزی
فرم معرفی شخصی دیگر بعنوان راننده کمکی به منظور تاکسی ها – تعهد اداره ی گاز کـه اگر دراثر وصل گاز خسارتی متوجهی شد متقاضی مسئول هست …
گواهی امضا دادخواست بـه دیوان عدالت اداری
واز این قبیل …
درست هست که مـهری کـه مـی زنیم (فقط صحت امضای …. کـه بعلامت+ مشخص شده مورد گواهی است…) ودر متن دفتر –که بعضا چاپی است- نیز همـین نوشته مـی شود و مسولیت دفتر فقط درون حد تصدیق صحت آن امضا هست ولی بهرحال امضای ذیل آن متن مسلم الصدور هست واین امر اعتباری بـه آن سند مـی دهد تصدیق امضا ذیل سند بـه متن هم سرایت مـی کند لذا سردفتر بایستی درون متن ارائه شده بدقت بنگرد کـه خلاف موارد مندرج درون قانون (که درون مقاله ی مفصل دفتر ۳۵ قم آقای ناصر پیر محمدی آمده ) نباشد معاملات نباشد قطع ادعای مالکیت نباشد اعراض از مالکیت نباشد تایید مالکیت دیگری نباشد وتایید معامله دیگری نباشد دو مقاله یکی درون مجله کانون شماره ۲۶به قلم آقای سید فریدالدین محمدی و دیگری درون شماره ۵۲ بقلم آقای خسرو عباسی داکانی نوشته شده هست مطالعه فرمائید (آدرس آنـها درون صدر این پست آمده است)
و اما پرسشـها:
آیـا اصولا گواهی امضا لازم است؟ ودر سایر نظامـهای حقوقی وسردفتری دنیـا وجود دارد؟ وآیـا شبیـه آنچه ما انجام مـی دهیم مـی باشد؟ و یـا نوع سندی کـه گواهی مـی شود دقیقا مشخص شده است؟ آیـا انجام گواهی امضا باعث نمـی شود کـه بسیـاری از اسناد کـه بایستی بصورت رسمـی تنظیم شوند گواهی امضا گردند؟ وآیـا این خود نوعی سند گریزی و دور زدن قانون وتقلب نسبت بـه قانون نیست؟ آیـا این گسترش گواهی امضا موجب تضییع حقوق عمومـی نمـی باشد؟ (اخیرا مشاهده شده حتی متن سند وام را با برداشتن مبلغ آن جهت گواهی امضا بـه دفاتر مـی فرستند این نگرانی از آن بابت هست که فردا اسناد بانکی را کلا گواهی امضا نمایند وفاتحه مع الصلوات…) اصولا آیـا شاخص ومعیـاری وجود دارد کـه چه اسنادی گواهی امضا شود وچه اسنادی بصورت سند رسمـی ثبت دفتر گردد؟ آیـا مـی توان متن واحد نوشته شده درون نسخ متعدد را با یک شماره گواهی امضا نمود؟ (به مقاله آقای عبادپور توجه شودو ماده ۱۲۰آئین نامـه قانون ثبت) آیـا مـی توان متنی را کـه تعهد بـه انجام عملی هست مثلا حفر یک حلقه چاه آب کشاورزی گواهی امضا نمود؟ آیـا تعهد ترک فعلی (عدم ازدواج) یـا پرداخت وجهی نامشخص (خسارتی احتمالی) یـا پرداخت وجهی مشخص درون سررسید معین یـا نامعین یـا تعهد پرداخت اقساط وامـی بدون ذکر مبلغ یـا تعهد بـه تحویل مالی یـا حاصل باغی ومزرعه ای واز این قبیل را مـی توان گواهی امضا نمود؟ (هرمورد جداگانـه) آیـا اگر درون متنی شخصی متعهد بـه انجام عملی مثلا ایجاد فضای سبز درون رمپ ورودی کارخانـه خود شود مـی توان گواهی امضا نمود؟ اگر درون متن ذکر مبلغ شده باشد چه؟ واگر ذکر مبلغ نشده ولی ذکر شده کـه سفته ای بـه فلان مبلغ یـا چکی بـه فلان مبلغ نزد متعهد له بعنوان تضمـین انجام تعهدات سپرده هست که درصورت عدم انجام تعهد بنا بـه تشخیص متعهدله حق وصول وجه آن رادارد؟ اگر مبلغ چک وسفته قید نشده باشد ولی شماره ی آنـها ذکر شده باشد چه؟ (اصولا درون اینجا ذکر چک با توجه بـه قانون چک اشکال ندارد؟) آیـا احراز سمت امضا کننده و مندرجات و مفاد برگه ای کـه گواهی امضا مـی شودلازم هست ؟ مثلا احراز رابطه رسمـی زوجیت مردی کـه برای اخذ گذرنامـه وخروج همسرش رضایت مـی دهد یـا احراز مالکیت شخصی کـه بعنوان مالک بـه همراه مـهندس ناظر مـی خواهد پروانـه ی ساختمانی اخذ نماید (آیـا اخذ کپی صفحه ی دوم شناسنامـه زوج واخذ کپی سند مالکیت درون دو مثال مذکور لازم است؟) آیـا احراز مالکیت شخصی کـه در برابر اداره گاز بعنوان مالک تعهد مـی دهد؟ احراز مالکیت راننده تاکسی کـه شخصی دیگر را بعنوان راننده کمکی معرفی مـی کند؟ واز این قبیل کـه ممکن هست مثلا روزی شخصی دیگر مدعی شود کـه فلانی کـه بعنوان مالک جهت گازکشی منزل تعهد داده مالک نبوده و انفجار وخسارت ببار آمده است؟ آیـا چنانچه متنی را چندین نفر امضا کرده باشند یک نفر مـی تواند ضمن تایید آن متن خطو امضا وهویت سایر امضا کنندگان را گواهی کند؟ (بغییر از مورد مندرج درون ماده ۱۲۰ آئین نامـه مذکور) و اشکالی ندارد؟ اگر متن مزبور استشـهاد باشد آیـا بدین روش آن بلحاظ تعداد شـهود کامل است؟ یـا بایستی لااقل دونفر مرد امضا کرده وامضای هر دو گواهی شده باشد؟ آیـا وکیل مـی تواند بوکالت از موکل متنی را گواهی امضا کند ؟ ودر دفتر گواهی امضا آیـا این نکته کـه وکالتا از طرف فلانی امضا مـی کند لازم هست قید شود؟ یـا همان کـه در متن سند اشاره مـی شود کفایت مـی کند؟ اگر متن متضمن "سوگند" باشد باشد گواهی امضا مـی شود؟ ودر اینجا آیـا وکیل مـی تواند متن متضمن سوگند را ازطرف موکل امضا کند؟ آیـامـی توان استشـهاد جهت انحصار وراثت گواهی امضا نمود؟ اگر سردفتر علم داشته باشد کـه شـهود بـه عمد یـا اشتباه وارثی را از قلم مـی اندازند یـا شخصی را کـه جزو وراث نیست بـه استشـهاد اضافه مـی کنند چه بایدکرد؟ ومسئولیت تالی فاسد آن با کیست؟ اگر وراث اصرار دارند کـه نام شخصی بعنوان وارث دربین اسامـی مندرج درون استشـهاد قید شود وسردفتر مـی داند کـه آن شخص حاجب دارد (مثلا وجود اخوه ابوینی واخوه ابی) چه حتما کرد؟ آیـا لازم هست که نسبت دقیق وارث با متوفی درون استشـهاد مشخص شود یـا احراز این امر با مرجع صادر کننده گواهی حصر وراثت است؟ آیـا مـی توان استشـهادی مبنی بر داشتن ملک واملاکی با ذکر پلاک ثبتی را گواهی امضا نمود بدون احراز مالکیت؟ بدون ذکر پلاک ثبتی وکلی گوئی چطور؟ با احراز مالکیت چطور؟ (معمولا این گونـه استشـهاد ها را بمنظور اعلام ملائت به منظور تحصیل فرزند یـا امور دیگر درون خارج مـی خواهند) آیـا استشـهادی کـه بصورت فرم مبنی بر داشتن ملکی با پلاک مشخص و ذکر حدود ومساحت اجمالی به منظور ثبت آن ملک ازطرف اداره ثبت بـه اشخاص داده مـی شود گواهی امضا آن بدون اشکال است؟ واگر درون ذکر پلاک ثبتی اشتباه کرده باشند وآن پلاک ثبتی متعلق بـه دیگری باشد مسئولیتی نداد؟ استشـهاد مبنی بر مالکیت وسایط نقلیـه موتوری واموال منقول چه؟ مثلا موتورسیکلتی توقیف شده واسنادش وجود ندارد ومعلوم نیست رسما متعلق بـه کیست فقط متصرف داردو متصرف مـی خواهد آنرا کـه توقیف شده آزاد کند و در اینجا استشـهادی مبنی بر مالکیت مـی خواهد واز این قبیل؟آیـا مـی توان استشـهادی کـه عده ای شـهادت دهند فردی درون دعوایی حضور نداشته گواهی امضا نمود؟ آیـا مـی توان استشـهادی را کـه در آن عده ای شـهادت دهند کـه شاهد انجام عملی حقوقی (رد و بدل پولی و چکی و سفته ای یـا انجام معامله ای ) بوده اند گواهی امضا نمود ؟ حتی جهت مراجع قضائی بدوی یـا تجدیدنظر؟ آیـا مـی توان اقرارنامـه ازدواج را گواهی امضا نمود؟ اقرارنامـه طلاق را چطور؟ اقرارنامـه رجوع را چطور؟ اقرار پدر ومادر وفرزندی را چطور؟ اگر درون اینجا پدر یـا مادر فوت شده باشد مـی توان اقرار بـه فرزندی را بین آنکه زنده هست وفرزندان نوشت؟ آیـا مـی توان اقرار بـه نداشتن خانـه وزمـین نوشت؟ آیـا مـی توان اقرار بـه نداشتن شغل دولتی ومشمول قانون منع مداخله درون معاملات دولتی نبوده را گواهی امضا نمود؟آیـا مـی توان عزل وکیل توسط موکل را گواهی امضا نمود؟ اعلام استعفای وکیل را چطور؟ اعلام فسخ سند را؟ اعلام استفاده از حق فسخ یـا شرطی درون سند را؟ تفاسخ ؟ اقاله ؟ را گواهی امضا نمود خروج از عضویت تعاونی را؟ تعلام انصراف از داشتن حقوقی مثلا اعلام انصراف عضویت از گروه مشاعی امور اراضی (به نوعی تبدیل پرونده وانتقال سهم مشاعی از زمـین بـه دیگری البته درون این موارد اسم منتقل الیـه ذکر نمـی شود ولی درون اداره امور اراضی وجهادکشاورزی با هیمن اعلام انصراف سهام را بنام دیگری کـه همان خریدار هست انتقال مـی دهند) آیـا مـی توان امضا ذیل یک نامـه بـه اداره ای را –درخواستی یـا…- را گواهی امضا نمود؟ آیـا رضایت پرونده های کیفری جرائم سبک را کـه جنبه عمومـی ندارند مـی توان گواهی امضا نمود؟ جرائم سنگین را کـه جنبه عمومـی دارندچه؟ جرائمـی کـه مجازات آنـها پرداخت دیـه هست چه؟ و آیـا اگر درون متن قید شده باشد با توجه بـه اینکه محکوم علیـه دیـه وخسارات وارده بـه محکوم له را پرداخته ورضایت وی را جلب نموده هست مـی توان گواهی امضا نمود؟ رضایت پرونده های چک را چطور؟ رضایت پرونده های خسارات مالی (بدنـه اتومبیل و…) را چطور؟ رضایت جرائمـی شبیـه قتل غیرعمد را چطور؟ و حتی قتل عمد؟! رضایت حذف نام رضایت دهنده درون حقی مالی وسلب حقوق وی مثلا حذف رضایت دهنده درون پروانـه چاه آب کشاورزی درون سازمان آب منطقه ای؟ رضایت اضافه نمودن نام دیگری درون حقی مالی وکاهش حقوق صاحب حق مثلا اضافه نمودن نام شخصی بـه پروانـه چاه آب کشاورزی درون سازمان آب منطقه ای و بدین طریق کاهش حقوق صاحب اولیـه پروانـه ؟ رضایت (اذن واجازه) بـه سازمانی دولتی جهت حذف نام وی از حقی مالی؟ رضایت ازدواج مجدد؟ رضایت بـه بیمارستان یـا پزشکی به منظور انجام عمل جراحی یکی از بستگان رضایت دهنده (فرزند یـا زوجه )؟ چه صغیر چه کبیر؟ با سلب حق طرح هرگونـه ادعائی علیـه پزشک وبیمارستان چطور؟ حتی اگر رضایت بـه قطع ادعا درون خطاهای منجر بـه فوت مریض باشد؟ آیـا اصولا متنی را مستقیما یـا تلویحا مضمون وکالت دارد مـی توان گواهی امضا نمود؟ وکالت های کاری (اخذ مدارک تحصیلی و…) و مالی (وصول چک و…) و دادخواست وشکوائیـه دادگستری و با حق توکیل جهت گرفتن وکیل دادگستری و وکالت برداشت از حساب بانکی وکالت اخذ وام وکالت تعویض پلاک و صدها وکالت دیگر کـه روزمره بصورت سند تنظیم مـی شوند؟آیـا دادخواست وشکوائیـه مربوط بـه دیوان عدالت اداری را مـی توان گواهی امضا نمود؟ اگر مـی توان آیـا بایستی ذیل تمام صفحات دادخواست امضا متقاضی را گواهی امضا نمود (البته با شماره های جداگانـه) یـا فقط ذیل همان صفحه آخر کفایت مـی کند؟ یـا صفحه اول؟ آیـا سردفتر مـی تواند به منظور بستگان خود وافرادی کـه قانونا از تنظیم سند به منظور آنـها منع شده هست گواهی امضا انجام دهد؟ (به مقاله ی رد سردفتر درون گواهی امضا احتمالا درون ماهنامـه کانون توجه شود) اگر نمـی تواند بناچار بایستی نماینده دادستانی را حاضر نمود درون اینجا نماینده دادستانی کجای سند ودفتر گواهی امضا را بایستی امضا کند؟! آیـا مـی توان تعهدی ومتنی را کـه در آن قید شده هست "ذینفع مـی تواند از دفترخانـه تقاضای صدور اجرائیـه نماید " گواهی امضا نمود؟ اگر انجام شد وبعد از مدتی ذینف آمد واجرائیـه خواست چه پاسخی حتما داد؟ آیـا تعهد بـه انتقال (اعم از عین ومنافع وحقوق مالی منقول وغیرمنقول و…) را مـی توان گواهی امضا نمود؟ تعهد بـه انجام معاملات دیگر مثل اجاره ورهن وصلح و…چطور؟ آیـا تعهد بـه انتقال ملکی را بعنوان قسمتی از صداق ازدواجی کـه انجام نشده مـی توان گواهی امضا نمود؟ تعهد بـه ازدواج چی؟ تعهد بـه حسن خلق و پرداخت نفقه چی؟ تعهد بـه پرداخت هزینـه ی شخص ثالث (غیرازافراد صاحب نفقه) چطور؟ تعهد بـه تامـین هزینـه ی تحصیلی و معاش وزندگی وایـاب وذهاب فرزند درون خارج چطور؟ آیـا تعهدات مربوط بـه اخذ پروانـه ساختمانی را مـی توان گواهی امضا نمود؟ هم تعهدات مالک وهم تعهدات ناظرین ساختمان وتاسیسات را؟ اگر مـی شود حالا کـه متن تعهدات مالک چند صفحه شده هست آیـا بایستی امضای وی را با شماره های متعدد ذیل تمام صفحات گواهی امضا نمود؟ یـا فقط ذیل صفحه ی آخر را؟ اگر ذیل صفحه ی آخر کفایت مـی کند آیـا آن اعتبار بـه صفحات قبلی هم سرایت مـی کند یـا خیر؟ یعنی آیـا باستناد اینکه صفحه ی آخر بـه امضای ملک رسیده مرجع ذینفع مـی تواند بگوید کـه تمام صفحات آن اعتبار را دارد؟ آیـا مـی توان اقرار بـه دریـافت سرمایـه (بدون ذکر مبلغ) و خروج از سهامداران درون شرکتی را گواهی امضانمود؟ آیـا مـی توان این گواهی امضا را انجام داد" دفترخانـه اسناد رسمـی شماره ی ۹۹۹۹۹ دارقوزآباد سفلی خواهشمنداست نمونـه امضای اینجانب … را ذیل این ورقه گواهی فرمائید کـه جهت ارائه بـه مراجع اداری ومقامات ذیصلاح واشخاص مورد نیـاز است" آیـا اشکال ندارد آیـا بمنظور جلوگیری انکار ارباب رجوع کـه ممکن هست نمونـه امضای دیگری درون دفتر گواهی امضا انجام دهند وبعدا منکر آن شوند بهتر یـا لازم نیست از آنـها بخواهیم ذیل امضای خود نام ونام خانوادگی خود را بنویسند که تا نمونـه ی خط ایشان بماند! آیـا قید شماره ملی درون دفتر گواهی امضا لازم است؟ اگر قید شماره ملی درون دفتر گواهی امضا لازم هست با توجه بـه اینکه صادره شناسنامـه درون شماره ملی مستتر ومشخص هست آیـا درج صادره درون کنار شماره ملی لازم هست واین موضوع درون اسناد چطور؟ (با توجه بـه اینکه بسیـار مشاهده مـی شود کـه صادره درون شناسنامـه چیز دیگری نوشته شده و سه رقم اول شماره ملی شخص بعد از تطبیق با دفتر شماره ملی – کدهای شـهرستانـها- چیز دیگری مـی شود) اگر شخص با سوادی اظهار کند سواد ندارم واثر انگشت بزند مسولیت با کیست؟ و در اینجا اگر سردفتر عالم بـه باسواد بودن وی باشد حتما چکار کند؟ آیـا گواهی امضا جهت افراد ممنوع المعامله بدون اشکال است؟ مثلا به منظور ثبت ملک؟ آیـا امضای ظهر چک یـا سفته را مـی توان گواهی نمود؟
http://amuamu.persianblog.ir/post/22/
[همـه چیز درون مورد گواهی امضاء متن تسلیت برای فوت عمو]نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 16 Nov 2018 04:29:00 +0000